نماز میرزا جواد آقا تهرانی
🌷نماز میرزا جواد آقا تهرانی🌷
🌷ایشان جبهه زیاد تشریف میآوردند، شبی که برای سخنرانی به تیپ امام جواد(علیه السلام ) آمده بودند؛ موقع نماز که شد، قبول نمیکردند امام جماعت باشند، خیلی اصرار کردیم که دلمان میخواهد یک نماز به امامت شما بخوانیم اما قبول نمیکردند.🌷
🌷شهید برونسی 🌷عرض کرد: حاج آقا جلو بایستید، ایشان فرموند: اگر شما دستور دهید، می روم، شهید برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، از شما خواهش میکنم. فرمودند: نه خواهش شما را نمیپذیرم. بچهها به برونسی گفتند بگو دستور میدهم تا ما به آرزویمان برسیم، 🌷شهید برونسی 🌷به ناچار با خنده گفت: حاج آقا دستور میدهم شما بایستید جلو!🌷
🌷میرزا جواد آقا فرمودند: چشم فرمانده عزیزم! نماز با سوز و حال عجیبی همراه با اشک خوانده شد. بعد از نماز با چشمان اشکآلود خطاب به شهید برونسی فرمودند: مرا فراموش نکنی! جواد را فراموش نکنی!🌷
🌷شهید برونسی🌷 ایشان را در آغوش گرفت و گفت: حاج آقا شما کجا و ما کجا؟ شما باید به فکر ما باشید و ما را فراموش نکنید! میرزا متواضعانه فرمودند: تعارفات را کنار بگذارید، فقط من این خواهش را دارم که جواد یادتان نرود؟! حتما مرا شفاعت کن.🌷
🌷شهید عبدالحسین برونسی🌷